کد خبر: 4260821
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۷
محمدهادی توکلی مطرح کرد:

استفاده فلاسفه مسیحی از نظریه اتحاد عاقل و معقول در توجیه تثلیث  

استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: ارسطو در کتاب درباره نفس، اتحاد عاقل و معقول را می‌پذیرد و بعد هم برخی فلاسفه مسیحی چون قصد داشتند تثلیث را توجیه عقلانی کنند این دیدگاه را پسندیدند و در جهان اسلام یحیی بن عدی؛ شاگرد فارابی این کار را کرده است.

محمدهادی توکلیبه گزارش ایکنا، محمدهادی توکلی؛ استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شامگاه 30 دی‌ماه در نشست علمی «نقد و بررسی اشکالات علامه مصباح به دیدگاه اتحاد عاقل و معقول ملاصدرا» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد با بیان اینکه بحث اتحاد عاقل و معقول سابقه دیرینه در مباحث فلسفی دارد و به دوره ارسطو برمی‌گردد، گفت: ارسطو در کتاب درباره نفس، اتحاد عاقل و معقول را می‌پذیرد و بعد هم برخی فلاسفه مسیحی چون قصد داشتند تثلیث را توجیه عقلانی کنند این دیدگاه را پسندیدند و در جهان اسلام یحیی بن عدی؛ شاگرد فارابی این کار را کرده است.

وی افزود: کسانی چون علامه حلی وقتی خواسته‌اند اتحاد عاقل و معقول را رد کنند آن را هم‌راستا با انگاره تجسد و یکسان‌پنداری خدا و مسیح می‌دانند لذا رویکرد انتقادی به آن دارند. 

وی افزود: اولین بار در جهان اسلام کندی آن را پذیرفت و بعد کسانی چون عامری، فارابی و ابن مسکویه و ... ولی ابن سینا رویکرد انتقادی به آن داشت و نظریه اتحاد عاقل و معقول را قول صوفیه تلقی کرده است. او با شطحیات صوفیه مانند «انا الحق» و ... مواجه بوده است لذا آن را رد کرده و می‌گوید اگر ما این نظر را بپذیریم یعنی وقتی من خدا را تصور می‌کنم باید خودم خدا باشم. بعد از ابن سینا هم شیخ اشراق و فخررازی و خواجه نصیر، میرداماد و ... با او همراهی کردند تا به طبقه ملاصدرا که نزدیک شویم میرفندرسکی هم آن را پذیرفته است. 

استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به صدرالدین قونوی، گفت: او با استدلال این نظریه را تبیین کرده است؛ او علم را رفع تمایز میان عالم و معلوم می‌داند؛ ملاصدرا در تبیین اتحاد عاقل و معقول عبارات قونوی را مفصلا آورده است و می‌گوید که این قول، همان فنای عرفا است و او چشمی هم به ابن سینا داشته است.

وی افزود: دلائل ملاصدرا با اینکه او می‌گوید من حرف عرفا را می‌زنم با آن چیزی که مطلوب عرفا است فاصله زیادی دارد. اولین برهان ایشان در این‌باره برهان تضایف است که او آن را حاکی از عنایت حضرت معصومه(س) می‌داند. ملاصدرا می‌گوید صور اشیاء یا مادی یا مجرد از ماده هستند ولی صورت مجرد از ماده، معلوم است؛ از دید وی همه حکما معتقدند که صورت معلومه فی‌نفسه عین وجود لغیره او است بدون اینکه اختلاف در جهت داشته باشد و حتی اختلاف حیثیت هم بین آن‌ها نیست.

این پژوهشگر بیان کرد: امر مسلم دیگر از نظر وی آن است که هر شیء معلومی نیازمند عالم است و امر مسلم دیگر اینکه اقل مراتب دوگانگی آن است که دو موجود دو وجود مستقل از هم داشته باشند. 

توکلی با بیان اینکه ملاصدرا براساس دو اصل اول یعنی معلوم‌بودن صورت مجرد و اینکه وجود فی نفسه آن عین لغیر آن است بر وجود فقری تاکید دارد، افزود: او گفته است که هیچ حیثیتی را نمی‌توان برای صورت معقوله لحاظ کرد که در آن حیثیت معقول نباشد یعنی نور محض است برخلاف عرض که وجود فی نفسه آن با وجود عینیت یا وجود لغیر اختلاف حیثیت دارد.

 

اتحاد  عاقل و معقول

استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: ملاصدرا گفته است حالا که صورت ادارکی همه هویتش، مدرک‌بودن است اگر بخواهیم مرتبه‌ای لحاظ کنیم که معقول نباشد در تعارض با اصول مسلم دیگر است. او می‌گوید اگر عاقل، امری مغایر با معقول باشد در این صورت، صورت معقوله مرتبه‌ای دارد که مستقل از عاقل است و این خلاف قول همه حکما است. 

توکلی با بیان اینکه برهان تضایف از همه بیشتر مورد مناقشه قرار گرفته است زیرا مطالب ملاصدرا در اینجا نامرتب و پراکنده است، گفت: از دید ملاصدرا همانطور که نبود ربط برای وجود ربطی قابل صور نیست برای معقول هم نبود عاقل قابل تصور نیست و نتیجه می‌گیرد عاقل و معقول متحد هستند و در یک رتبه وجودی قرار دارند که همین مسئله یکی از موارد اختلاف بین استاد مصباح  ملاصدرا است.

وی ادامه داد: ملاصدرا اتحاد عاقل و معقول را در پیوند با حرکت جوهری نفس می‌داند. علمی که ملاصدرا می‌خواهد از اتحاد آن با عالم سخن بگوید آیا عرض است؟ یا خیر؟ لب کلام ملاصدرا در اتحاد نفس با عقل فعال در آن است که نفس با وجود رابطی عقل فعال متحد می‌شود نه عرضی که قیام حلولی و یا صدوری دارد. وی با اثبات اتحاد عاقل و معقول در صدد اثبات این است که نفس در اتحاد با صورت مدرکه خود اشتداد پیدا می‌کند. ملاصدرا اتحاد عاقل و معقول را در راستای تبیین اشتداد نفس براساس صور ادراکیه تبیین می‌کند. 

توکلی با طرح این پرسش که مراد از اتحاد چیست، افزود: ملاصدرا ابتدا تفسیر ابن سینا از اتحاد را می‌آورد؛ ابن‌سینا در تعریف اتحاد می‌گوید اگر چیزی چیز دیگری شود یا دو چیز ترکیب شده و یک چیز شوند اتحاد است؛ ملاصدرا این دو وجه را می‌پذیرد و می‌گوید در مورد خداوند مفاهیم مختلف از یک وجود واحد منتزع می‌شوند؛ وی نوع سومی را هم می‌افزاید و می‌گوید شیئی که به نحوی صیرورت پیدا کند به گونه‌ای که مفهوم جدیدی بر آن صدق کند.

 

ایراد آیت‌الله مصباح یزدی برملاصدرا وارد نیست

توکلی با بیان اینکه اشکالات آیت‌الله مصباح یزدی بر ملاصدرا وارد نیست، اظهار کرد: ایشان می‌گوید ملاصدرا معتقد است اگر رابطه صورت ادراکی و مدرک، رابطه حال و محل باشد باید برای هرکدام بتوانیم وجود مستقلی لحاظ کنیم؛ استاد مصباح می‌فرماید مراد از وجود جداگانه چیست؟ اگر مراد آن است که صورت ادراکی بتواند بدون محل وجود شود ملازم مزبور صحیح نیست زیرا هیچ عرض و صورتی که نیازمند به محل است بدون آن تحقق خارجی ندارد اما اگر منظور این است که عقل نمی‌تواند جداگانه آن را لحاظ کند حرف غلطی است زیرا عقل می‌تواند جداگانه صورت معقوله را جدا از عاقل لحاظ کند. 

وی در ادامه توضیح داد: به نظر می‌آید این اشکال علامه مصباح وارد نباشد زیرا ملاصدرا همان حرف‌هایی که در این باره زده در مورد وجود ربطی هم زده است؛ در وجود ربطی گفته فرض استقلال هم امکان ندارد یعنی مثلا امکان ندارد آفرینش را مستقل از خدا تصور کنیم. ملاصدرا گفته است صورت معقوله همه هویتش معقول بودن بلاجهت است. 

وی ادامه داد: اشکال دوم استاد مصباح آن است که چرا نگوییم عرض از شئون وجود جوهر است یعنی علم از شئون وجود عالم است؛ ملاصدرا در یکی دو جا عرض را از شئون جوهر دانسته است لذا شاید نظر نهایی ملاصدرا نباشد ولی به هر حال ملاصدرا علم را شانی از شئون عالم نمی‌داند زیرا معتقد است علم سبب تکامل عالم است لذا رتبه وجودی آن بالاتر است.  

توکلی اضافه کرد: ملاصدرا در مفاتیح الغیب تصریح دارد که احدی تصور نکرده که حقیقتی که قائم به‌غیر است خودش، خودش را تعقل کند پس برهان وی درباره صورت معقوله در شان عاقل نیست. 

انتهای پیام
captcha